منزنم من هنوز به خودی خود وجود ندارم. «ناموس» دیگران هستم. اعتبارم را ازوابستگی به مردی کسب می کنم و «زن و دختر مردم» خطاب می شوم حتی به وسیله یروشنفکرترین مردم سرزمینم.
من زنم اگر کلامی به اشتباه بگویم، آنگاه که از اشتباهم سخن می رود، بارها و بارها «زن بودنم» با واژگان مختلف به رخم کشیده می شود.
آری، من زنم؛و سرزمینم با من مهربان نبود. ولی من آن را خواهم ساخت آن گونه که خود دوستش می دارم .
نظرات شما عزیزان:
شنبه 12 فروردين 1391برچسب:,
توسط دختر پارسی |
مرد از مردن است . زیرا زایندگی ندارد .مرگ نیز با مرد هم ریشه است.
زَن از زادن است و زِندگی نیز از زن است .